اوژن بورنوف- Eugene Burnouf
اوژن بورنوف (Eugene Burnouf) دانشمند زبانشناس و خاورشناس فرانسوی و متخصّص زبان سانسکریت بود. او با کمک این زبان توانست زبان زند را بخواند. از کارهای مهم وی تفسیر یسنا بین سالهای 1833م. تا 1835م. بود. بورنوف سهمی اساسی در خواندن پهلوی و اوستا در سال 1829م. داشت. حضور علمی بورنوف هم در اروپا و هم نزد پارسیان هند موثّر بود.
1801م. - 1882م.
اوژن بورنوف فرزند زبانشناس معروف ژان لوئی بورنوف (Jan Louis Burnouf) است. وی بعد از آن که از پدرش آموختنیهای زیادی فرا گرفت، ابتدا به مدرسۀ حقوق رفت. پایاننامۀ ممتازی ارائه داد و مدرک دکتری را دریافت کرد، امّا خیلی زود با علاقۀ فراوان به آموزش زبانهای شرقی پرداخت (تعلیمی، 1362، 58). ابتدا به تحصیل زبان پهلوی پرداخت و سپس زبان و ادبیّات فارسی و خطوط و رسوم ایران باستان را آموخت. چون خطوط، اصول و قواعد زبانهای شرقی بهویژه سانسکریت را میدانست، از علمای بزرگ زمانش شد (مجلّۀ نامۀ پارسی، 1376، 223)
اوژن بورنوف در سال 1826م. رسالهای دربارۀ زبان پالی Pali و سال بعد نظریّات گرامری دربارۀ همین زبان چاپ کرد. او مطالعات گستردهای دربارۀ شناسایی زبان پالی انجام داد (مجلّۀ نامۀ پارسی، 1376، 58). وی به مطالعۀ کتابهای مقدّس هند و سیلان که به زبان پالی نوشته شده بود پرداخت، زبانی که تا آنوقت در اروپا شناخته نشده بود (ساجدی، 1389، 176). بورنوف طیّ تحقیقاتش متوجّه شد شکلی مهجور مانده از زبان سانسکریت در زبان پالی وجود دارد که دلالت بر تأخّر زیاد این زبان میکند، ولی کاربردی کردن لهجۀ ناشناس سانسکریت در مطالعه باید با موضوع دیگری همراه میشد که هر دو بسیار مشکل و مفید بودند. او نتیجۀ پژوهشهایش را در روزنامهها منتشر میکرد (مجلّۀ نامۀ پارسی، 1376، 58). بورنوف نسخههایی را که آنکتیل دوپرون (Anquetil-Duperron) از هند آورده بود، در سال 1835م. در کتابخانۀ ملّی پاریس (François-Mitterrand Library) پیدا کرد. این نسخهها، از کتابهای مذهبی زردتشتیان بودند که نیریوزنق (Niryuznq) در قرن هفتم میلادی آنها را ترجمه کرده بود. وی تصمیم گرفت آنها را رمزگشایی کند. او موفّق شد بهوسیلۀ این ترجمههای قدیمی عقایدی را که در گذر زمان بین زرتشتیان فراموش یا منحرف شده بود، دوباره به اصل خود بازگرداند. بورنوف با هزینۀ شخصی متن اصلی وندیداد را چاپ سنگی کرد. سپس این متن را به زبان سانسکریت دستنویسی، ترجمه و تشریح نمود. اوّلین جلد تفسیر دربارۀ یسنا ترجمۀ فصل اوّل است. او با اين اثر علمی فوقالعاده، كليد رمزخوانی كتيبههای خطّی ميخی در زبانهای ايران باستان را در اختیار دیگر دانشمندان قرار داد. بورنوف ثابت کرد که زبان فارسی باستان گویشی از زبان سانسکریت است. کشف زبان زند به بورنوف کمک کرد تا متوجّه شود اگر کتیبهها واقعاً متعلق به عصر داریوش باشد، باید به همان زبانی باشد که کتابهای زرتشت به آن زبان نوشته شدهاست. پس تمام اطّلاعاتش را به دو کتیبۀ داریوش و خشایارشا معطوف کرد (ساجدی، 1389، 176 - 177). بورنوف کمکهای قابل توجهی در رمزگشایی خط میخی فارسی قدیمی انجام داد. نسخههایی از کتیبههای خط میخی از تخت جمشید سالها قبل از آن در سال 1778م. توسط کارستن نیبور (Carsten Niebuhr) منتشر شده بود و قبلاً برخی از استنباطهای اوّلیه توسّط دانشمندان دیگر دربارۀ این کتیبههای فارسی انجام شده بود. در سال 1836م. او کشف کرد که اوّلین کتیبهها شامل لیستی از ساتراپهای داریوش است. با این سرنخ او توانست الفبایی از سی حرف را که بیشتر آن را درست رمزگشایی کرده بود، شناسایی و منتشر کند (ویکیپدیا). برنوف موفّق شد نسخۀ تصحیحشدهای از الفبای اوستایی را ارائه دهد. روشن کردن بخش اعظم واژگان در بخش آغازین یسنا، توضیح بسیاری از اشکالات دستوری و همچنین برخی از اشکالات مربوط به انعقاد نوشتههای اوستایی از پژوهشهای او بود. در این فرآیند او جای، جای زبان ایران قدیم را از نظر گرامر مقایسه کرد. با این وجود، تفسیر یسنا را نمی توان جدا از متنهایی که برنوف در آن کار می کرد، خواند. او به کارهای دانشمندان حوزۀ دین ودائی، بهویژه راسموس راسک (Rasmus Rask) و فرانتس بوپ (Franz Bopp) بسیار متّکی بود. برنوف با این کشف که فارسی قدیم ارتباط نزدیکی با اوستایی دارد کمک زیادی به مطالعۀ آن کرد (ایرانیکا). او سال 1836م. ترجمهای کامل از دو کتیبه و یک الفبای نسبتاً کامل دربارۀ نوشتههای میخی اکباتان منتشر نمود (مجلّۀ نامۀ پارسی، 1376، 59). بورونوف حرف «ر» را که پیشینیان در کلمۀ باختریش خوانده بودند، حذف کرد. او حرف «ب» را به جای آن گذاشت و توانست در مکتوبات اکباتان اسم همۀ ایالتهای کشور داریوش را بخواند. بورنوف در خوانده شدن خطّ میخی که در پارسی باستان کاربرد داشت، بسیار مؤثّر بود. تحقیقها و پژوهشهای او باعث شد تا علم اوستاشناسی بنیانگذاری شود. اوژن بورنوف متون سانسکریت گاتها (Gothic) را به زبان فرانسه ترجمه و چاپ کرد. او سال 1838م. گات اوّل یسنا را با شرحهایش و گات نهم یسنا را بین سالهای 1840م. تا 1846م. نشر داد. با تلاشهای او اوستاشناسی بهعنوان یک علم شناخته شد. همین زمان آرتور پوپ (Arthur Upham Pope) هم مطالعۀ زبانهای هند و اروپایی را شروع کرد. خیلی زود ارتباط زبانهای آریایی هند و ایران ثابت شد. بورنوف طیّ زندگی پرثمرش عضو انستیتو و استاد زبان سانسکریت در کالج کلژدوفرانس (College de France) بود. انستیتوهای خارجی حضور بورنوف را میان خود باعث فخر و مباهات میدانستند. او سال 1827م. به عضویّت انجمن آسیایی لندن (The Royal Asiatic Society) درآمد سپس در سال 1831م. به عضویّت انجمن آسیایی کلکته (Calcutta Asiatic Society) و در 1837م. به عضویّت انجمن آسیایی بمبئی (Bombay Asiatic Society) و در 1838م. به عضویّت آکادمی لیسبن (The Lisbon Academy of Sciences GCSE) برگزیده شد. بورنوف در رفع ابهامات علمی محقّقان زبان فارسی قبل و بعد خود تأثیر بسیار داشت (همان، 60).
هیچ یک از آثار او در ایران ترجمه و منتشر نشدهاست.
- تعلیمی (1362)، لوئی بورنوف، مجلّۀ دانشکدۀ ادبیّات و علوم انسانی تبریز، سال چهارم، ش. 0331.
- ساجدی، طهمورث (1389)، تاریخ ایرانشناسی در فرانسه، تحلیلی از دستاوردهای پژوهشی تا سالهای اخیر، تهران: انتشارات سفیر اردهال.
- صبا، محسن (1334)، تاریخچۀ شرقشناسی در فرانسه، مجلّۀ فرهنگ ایران زمین، سال سوّم، ش. 763 از 093.
- کتابشناسی؛ ایرانشناسان و استادان خارجی زبان فارسی از گذشته تا کنون، نامۀ پارسی (1376)، سال 2، ش. 3.
- متی، رودی، کدی، نیکی (1371)، ایرانشناسی در اروپا و ژاپن، ترجمۀ مرتضی اسعدی، تهران: انتشارات الهدی.
- اوشیدری، جهانگیر (1371)، دانشنامۀ مزدیسنا؛ واژهنامۀ توضیحی آیین زرتشت، تهران: نشر مرکز.
- گیومن، دوشسن Guillaume, Duchess، سمسار، مهدی (1382)، از میان همۀ فرزندان آسیا، زرتشت نخستین کسی بود که غرب او را پذیرفت، مجلّۀ ایرانشناسی، سال پانزدهم، ش. 2.
1401-02-09